ما در زندگیمان آدمها و روابطی را از دست میدهیم که برگشتناپذیرند اما میتوانیم از سوگشان بهبود بیابیم، نه با پر کردن خلا، بلکه با تغییر شکل دادن خودمان به شکلی که دیگر نیازی نباشد خلا را پر کرد کتاب سوگ نوشتهی مایکل چُلبی
اشتراک گذاری در تلگرام
پیش آوردن گونهی دیگر برای سیلی، یعنی خاموش ماندن در برابر بیعدالتی یا بدرفتاری را باید با دقت بسیار سنجید استفاده از مقاومت منفی به مثابه ابزار ی آنطور که گاندی به تودههای مردم میآموخت یک چیز است و اینکه ن را تشویق یا وادار کنند که خاموش بمانند تا در وضعیت غیرقابل تحملی مانند وجود قدرتی فاسد یا ظالم در خانواده، جامعه یا جهان بتوانند زنده بمانند؛ کاملا یک چیز دیگر در چنین وضعی ن از طبیعت وحشیشان جدا میشوند و خاموشیشان نه از سر آرامش بلکه حاکی از دفاع در برابر آسیب دیدن است مردم دراشتباهند اگر فکر میکنند سکوت یک زن همیشه به معنی رضایتش از زندگی اوست از کتاب نی که با گرگها میدوند» ب ا اندکی تغییر
اشتراک گذاری در تلگرام
به چیزی که بینمون گذشته بود فکر نمیکردم بودن باهاش چطور و کی ممکن میشه یا حتی اینکه آیندهای برامون وجود داره یا نه، توی ذهنم نبود فقط نشسته جلوی مانیتور پونزده اینچی، کالین رو تماشا میکردم که وارد سالن رقص شد تا دست پنهلوپه رو بگیره و به قول لرد دبلینگ چیز ناتمومی که بینشون هست رو پایان بده دستهای لرزان رو میدیدم که انکار واقعیت رو سخت رو میکرد؛ قدمهای پریشونی که از جمعیت فاصله میگرفت و صحنهی گفتگویی که ختم شد به اعترافهای مورمورکننده اما لبریز از حس رهایی و آزادی من داشتم اونا رو میدیدم و این فکر نکردن به محبوب فراریم رو غیرممکن میکرد دیدم که نگاه به کلمه ختم شد، صداقت به شجاعت و محبت به شراره و شور من اونها رو میدیدم و نشد به پرندهای فکر نکنم که هرگز در خونهام فرود نیومد، جوری که انگار دستهام قفسی برای نگهداشتنش بودن نمیشد دور شدن بیوقفهاش رو مرور نکنم در حالی که همهی خواستهام این بود وقتی از پروازهای طولانیش خسته میشه، مقصد
اشتراک گذاری در تلگرام